معنی آموزش نت خوانی

لغت نامه دهخدا

آموزش

آموزش. [زِ] (اِمص) اسم مصدر از آموختن. عمل آموختن. تعلیم: هر کس که آموزش روزگار او را نرم و دانا نکند هیچ دانا را در آموزش او رنج نباید بردن که رنج او ضایع بود. (منسوب به انوشیروان، از قابوسنامه).
بباید خرد شاه را ناگزیر
هم آموزش مرد برنا وپیر.
فردوسی.
پدر باید اکنون که بیند ز من
هنرهای آموزش پیلتن.
فردوسی.
جود و احسان تو بی آمیزش آموزش است
هیچ دانا بچه ٔ بط را نیاموزد شنا.
سنائی.


خوانی

خوانی. [خوا / خا] (حامص) عمل خواندن. (یادداشت بخط مؤلف). مزید مؤخر است.
- دعاخوانی، عمل خواندن دعا.
- روضه خوانی، عمل روضه خواندن.
- ریزه خوانی، کنایه از ایراد گرفتن. لغز گفتن. مسائل کوچک را مورد توجه قرار دادن و بر آن عیب گرفتن.


نت

نت. [ن َت ت] (ع مص) پرباد گردیدن منخرین و منتفخ شدن آن از خشم. (از منتهی الارب) (از معجم متن اللغه). نتیت. (معجم متن اللغه). رجوع به نتیت شود.

نت. [ن ُ] (فرانسوی، اِ) نوت. یادداشت. تذکره.تبصره. || الفبای مخصوص موسیقی که تعدادشان هفت تاست. نشانه هائی که بوسیله ٔ آنها اصوات موسیقی را نشان دهند. (از فرهنگ فارسی معین). نوتها روی پنج خط موازی افقی که به خطوط حامل موسوم است، نوشته می شوند و عبارتند از: دو، رِ، می، فا، سُل، لا، سی.


مرثیت خوانی

مرثیت خوانی. [م َ ی َ خوا / خا](حامص مرکب) مرثیه خوانی. رجوع به مرثیه خوانی شود.


نعت خوانی

نعت خوانی. [ن َ خوا / خا] (حامص مرکب) نعت گوئی. مدیحه خوانی. مداحی. عمل نعت خوان.

فرهنگ عمید

آموزش

عمل آموختن و تعلیم دادن،
* آموزش سمعی‌بصری: استفاده از وسایلی مانند تصویر، فیلم، و تلویزیون برای آسان ساختن فهم مطلب،

فرهنگ معین

آموزش

یاد دادن، تعلیم، تربیت. [خوانش: (زِ) [په.] (اِمص.)]


نت

یادداشت، الفبای مخصوص موسیقی: دو، ر، می، فا، سل، لا، سی، (عا.) اسکناس. [خوانش: (نُ) [فر.] (اِ.) = نوت: ]

مترادف و متضاد زبان فارسی

آموزش

پرورش، تحصیل، تدریس، تعلم، تعلیمی، تعلیمات، درس، فراگیری، یادگیری

فرهنگ فارسی هوشیار

آموزش

تعلیم دادن

واژه پیشنهادی

نت سرا

کافی نت

معادل ابجد

آموزش نت خوانی

1471

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری